سفارش تبلیغ
صبا ویژن

shik-shad-mazhabi

شهادت ام ابیها زهرای مرضیه سلام ا...علیها تسلیت باد

تمام درد من از این غم است بانو جان

که هر چه از تو بگویم کم است بانو جان

 چه دور مانده ام از آفتاب چشمانت

بگیر دست مرا! سردم است بانو جان!

 جهان همیشه همین بوده است با این حال

هنوز مساله ای مبهم است بانو جان-

 که میخ پهلوی خورشید را چگونه شکافت

که پشت ماه از آن شب خم است بانو جان

 تو را به دوش گرفته ست در سکوتی تلخ

که چاه حتی نامحرم است بانو جان

به زیر خاک تو را مثل گنج پنهان کرد

کدام خاک؟ خدا اعلم است بانو جان

زمین هنوز پر از خاکهای دور از توست

بگیر دست مرا ! سردم است بانو جان!

شعر از خانم نغمه مستشار نظامی


نوشته شده در چهارشنبه 89/2/22ساعت 3:9 عصر توسط اعظم هدایتی نظرات ( ) |

راه‌های عطرآگین‌کردن خانه

یکی از ساده‌ترین روش‌ها برای ازبین‌بردن یا شاید به معنای دیگر خنثی‌کردن بوی ناخوشایند ایجادشده در محیط، استفاده از اسپری‌های خوشبوکننده هوا و بوگیرهایی است که به صورت کارخانه‌ای در انواع و اقسام مدل‌ها و بوها تولید می‌شوند. ولی در اینجا می‌خواهیم چند بوگیر خوشبوکننده دست‌ساز و خانگی را معرفی کنیم:


1) 2 قاشق چای‌خوری جوش‌شیرین را در 2 پیمانه آب حل کنید و داخل اسپری بریزید. این مایع را مرتب در هوای اتاق اسپری کنید. به این ترتیب بوی بد موجود از بین می‌رود.


2) یک راه سریع برای عطرآگین‌کردن محیط خانه، استفاده از گرماست. شما می‌توانید یک یا 2قطره از اسپری یا عطر مورد علاقه‌تان را روی حباب لامپ چراغ اتاق درحالی که خاموش است اسپری کنید. سپس چراغ را روشن کنید. گرمای چراغ بوی عطر را در محیط اتاق پراکنده می‌کند.


3) مقدار کمی وانیل در کاسه‌ حاوی آب بریزید و روی شعله اجاق‌گاز قرار دهید تا بجوشد. با جوشیدن وانیل، محیط عطرآگین می‌شود.

4) اگر در خانه‌تان شومینه دارید و از آن برای گرم‌کردن خانه استفاده می‌کنید، سبدی در کنار شومینه قرار دهید و پوست مرکبات مصرفی در طول روز را در سبد انداخته و به مرور در آتش بسوزانید. با سوختن پوست پرتقال، لیموترش و نارنگی رایحه خوشی در فضای خانه پراکنده می‌شود.


اگر دود سیگار شما را آزار می‌دهد ولی یک مهمان سیگاری در منزل دارید که مرتب درحال سیگارکشیدن است و شما هم نمی‌توانید به او تذکر لازم را بدهید، راهکارهای زیر را هنگام حضور او و پس از خروجش امتحان کنید:


1) چند عدد شمع در خانه روشن کنید. شمع بوی دود سیگار را خنثی می‌کند.


2) عده‌ای بر این عقیده‌اند که برای رفع بوی دود سیگار کافی است چند کاسه حاوی مقداری سرکه را در قسمت‌های مختلف خانه قرار دهید. سرکه بوی دود را به خوبی جذب می‌کند.

3) پس از خروج مهمان سیگاری از خانه استفاده از ترکیب مقدار مساوی آب گرم و سرکه در ظرفی گود مفید است. سپس پارچه‌ای حوله‌ای را در محلول فرو برده و بعد از اینکه پارچه به‌طور کامل به این محلول آغشته شد، آن را بیرون بیاورید و خوب بچلانید. حالا پارچه را در بالای سرتان مرتب تکان دهید تا باقیمانده دود موجود در خانه و بوی حاصل از آن از بین برود.


4) زغال روشن نیز بوی باقیمانده حاصل از دود سیگار را از بین می‌برد. در نتیجه چند عدد زغال روشن را در ظرف‌های فلزی کوچک گذاشته و در نقاط مختلف خانه قرار دهید. یک راه سریع برای عطرآگین‌کردن محیط خانه، استفاده از گرماست.

 


نوشته شده در سه شنبه 89/2/21ساعت 12:59 عصر توسط اعظم هدایتی نظرات ( ) |

شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می‌کند و خواب و خوراکمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می‌کنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد. ولی ما نمی‌توانیم فقط با استارت‌زدن و باک ِ بدون بنزین حرکت کنیم. شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد- مثلاً پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاهی که از کارکرد مغز عکس می‌گیرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند یا عکس آنها را نشانشان داد. کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هایی فعال می‌شود که مربوط به «پاداش فوری» است- همان قسمت‌هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می‌شود؛ یا در افراد معتاد به کوکائین، همان قسمتی که بعد از مصرف ماده‌ی مخدر به فعالیت می‌افتد. این قسمت‌های مغز، تشکر فوری را اعلام می‌کنند، و یک چیز فوری طبعاً دوام زیادی هم ندارد. در حالی که مغز، قسمت‌های دیگری هم دارد که مربوط به پاداش‌های طولانی‌مدت است.

دو پژوهشگر دیگر به اسم‌های بارتل و ذاکی آمدند همین کار را روی کسانی کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند- همان نوع عشقی که شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش مانده و با مرور زمان، بیشتر هم شده است .عکس کارکرد مغز این افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمت‌هایی از مغز آنها را فعال می‌کند که مربوط به «پاداش‌های بلندمدت» است- همان قسمت‌هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقه‌تان فکر می‌کنید یا موسیقی مورد علاقه‌تان را گوش می‌کنید، یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود.

نتیجه‌ی این پژوهش‌ها نشان می‌دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده‌ی چیزهایی است که قابل اتکا نیستند، عشق رمانتیک هم که دستمایه‌ی شعر و غزل و رمان و فیلم‌های زیادی شده است و چیز قشنگی هم هست قابل اتکا نیست. در عوض، عشق رفیقانه قابل اعتماد، اصیل و ماندگار است.
بعضی اقوام اصلاً نمی‌دانند عشق چیست؟

عشق رمانتیک نه تنها کوتاه‌مدت و غیرقابل اتکاست که حتی اصیل هم نیست. یعنی این طور نیست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود. به نظر شما آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ یعنی مردم ِ همه‌ی جوامع و فرهنگ‌ها عشق رمانتیک را به این مفهومی که ما می‌شناسیم می‌شناسند؟

دو پژوهشگر به نام‌های یانکویچ و فیشر، 166 فرهنگ و قومیت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبیات و هنرشان بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که در 147 فرهنگ، عشق رمانتیک وجود دارد؛ اما در 19 قومیت،هیچ شواهدی از این عشق در میان نیست؛ یعنی در فرهنگ، ادبیات ، شعر و هنرشان هیچ اشاره‌ای به این شور عاشقانه نشده است؛ اما تشکیل خانواده می‌دهند، به خانواده‌شان علاقه دارند و برای آنها فداکاری هم می‌کنند. یعنی آن رمانتیسیسم که در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم می بینیم در آن فرهنگ‌ها معنایی ندارد. پس عشق رمانتیک چیزی نیست که بگوییم لازمه‌ی هر زندگی است؛ بلکه همان موتور محرک اولیه است. 19 قومیت از این موتور استفاده نمی‌کنند و ماشینشان بدون این استارت هم روشن می‌شوند.

در پژوهش دیگری از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیده‌اند که «شما دوست دارید عشق رمانتیک مبنای ازدواجتان باشد یا نه؟»

90 درصد آنها جواب مثبت داده‌اند. یعنی گفته‌اند «دوست داریم این احساسات را تجربه کنیم.» اما بعد از چند سال، از همین افراد، بعد از ازدواجشان پرسیده‌اند «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواجتان وجود داشته یا نه؟» 33 درصد مردان و 75 درصد زنان گفته‌اند در نهایت با فردی ازدواج کرده‌اند که عاشقش نیستند و رابطه‌ی رمانتیکی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم.

 

عشق نوعی بیماری است؟

برخی از پژوهشگرها روی این موضوع متمرکز شده‌اند که «آیا عشق آتشین صرف نظر از عشق نافرجام، یک بیماری پاتولوژیک است یا نه؟» و جالب است بدانید روان‌شناسان بیشترین شباهت را بین عشق و یک بیماری خاص روانی به نام وسواس اجباری مشاهده کرده‌اند. در این بیماری، افکار خاصی به ذهن هجوم می‌آورد که فرد گریزی از آنها ندارد؛ این افکار او را مجبور به ایجاد رفتارهای خاصی می‌کند که اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زیادی می‌شود. مثلا کسی عادت دارد هر شب 10 بار دست‌هایش را بشوید و اگر 8 بار این کار را انجام بدهد درونش منقلب می‌شود و نمی‌تواند آسوده بخوابد.

عشق نه فقط در ظاهر و علایم بالینی شبیه این بیماری است، که از نظر آزمایشگاهی هم به آن شباهت دارد. در بیماری وسواس اجباری، یک ناقل خاص در سلول‌های پلاکت خون بیمار افزایش پیدا می‌کند. پژوهشگری به نام مارازیتی، افراد عاشق را به این طریق آزمایش کرده و به این نتیجه رسیده که آنها هم درست همین حالت را دارند. پس عشق یک حالت وسواس اجباری ایجاد می‌کند که در آن فرد عاشق دچار افکار و عادت‌های خاصی می‌شود که نمی‌تواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پی در پی با معشوق و فکر کردن مداوم به او که عملکرد عادی ذهنش را مختل می‌کند.

 

هوش عاطفی‌ات را بالا ببر

با تمام این حرف‌ها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیده‌اند که «اگر عشق و احساسات قابل اتکا نیستند پس چه چیز قابل اتکا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه‌ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت‌های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صممیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می‌آید که می‌تواند ازدواج موفق را تضمین کند. اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی‌افتد. آقای اشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق‌ها، بر خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می‌افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است. یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت‌هایی به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغییر کرده‌اند. پس خیلی وقت‌ها مشکل اینجاست که آدم‌ها تغییر می‌کنند؛ اما با هم تغییر نمی‌کنند: در دو مسیر یا با سرعت‌های متفاوتی تغییر می‌کنند. پس حالا این سوال به وجود می‌آید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز می‌تواند صمیمیت و رفاقت درازمدت بین زوج‌ها را تضمین کند؟»

پژوهش‌های زیادی نشان داده‌اند که هوش عاطفی یکی از مهمترین عوامل موفقیت ازدواج است. هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می‌کند به احساساتمان آگاه باشیم. بتوانیم عواطفمان را خوب بیان کنیم. آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم. ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم. از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم.
هوش عاطفی به ما کمک می کند که وقتی دچار تعارض در احساساتمان می‌شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله‌ای معمولی حلش کنیم .این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل می‌گیرد و در میان تمام عوامل موثر در موفقیت در ازدواج، کلیدی‌ترین نقش را دارد؛ اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند می‌توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا زندگی‌شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر شود.
 

چه قدرعاشق هستید؟

عشق هم بالاخره اتفاقی است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ می‌دهد. برای خیلی از روان‌شناس‌ها مطالعه این پدیده جالب است. بعضی‌ها مانند استرنبرگ حتی نظریه‌ای علمی ‌درباره عشق دارند. استرنبرگ معتقد است که یک عشق کامل سه جنبه دارد. اولین جنبه، وفاداری به معشوق است، دومی، ‌احساس صمیمیت نسبت به او و سومی، ‌داشتن میل جنسی به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اینها که وجود نداشته باشد، یک جای کار دارد می‌لنگد. پرسشنامه زیر خیلی به جزییات عشق کاری ندارد و می‌خواهد به طور کلی بگوید که آیا شما عاشق هستید یا نه؟ این تست در دانشگاه نورس ایسترن بوستون تهیه شده است و خوب، معلوم است که بیشتر برای دانشجوها کاربرد دارد.

 

چگونه از این تست استفاده کنیم؟

عبارات زیر را بخوانید. معشوق‌تان را تصور کنید و نام معشوق‌تان را به جای کلمه او بگذارید. حالا اگر با هر عبارت به طورکامل موافق بودید، عدد 7، اگر نسبتا موافق بودید، عدد 6 ، اگر کمی‌ موافق بودید عدد 5، اگر عبارت را هم درست می‌دانستید و هم غلط (یعنی در مورد نظرتان مطمئن نبودید)، عدد 4، اگر با آن کمی ‌مخالف بودید، عدد 3، اگر نسبتا مخالف بودید، عدد 2 و اگر به‌طور کامل مخالف بودید عدد 1 را جلو عبارت بنویسید.

1) برای رسیدن به او خیلی عجله دارم. ?

2) او را خیلی جذاب می‌دانم. ?

3) او نسبت به بیشتر مردم، عیب‌های کمتری دارد. ?

4) برای او هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم. ?

5) به نظر من، او خیلی دلربا است. ?

6) دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم. ?

7) وقتی با هم کاری را انجام می‌دهیم، کار برایم خیلی خوشایند است. ?

8) دوست دارم که او حتما مال من باشد. ?

9) اگر اتفاقی برای او بیفتد؛ خیلی ناراحت می‌شوم. ?

10) خیلی وقت‌ها به او فکر می‌کنم. ?

11) خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد. ?

12) وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم. ?

13) برایم دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم. ?

14) خیلی به او علاقه دارم. ?

 

راهنمای نمره‌گذاری:

حالا عددهایی را که جلوی هر عبارت گذاشته‌اید، با هم جمع بزنید.

• شمایی که بالای 89 نمره آورده‌اید، وضع‌تان خراب است. شما بدجوری عاشق شده‌اید و اگر صادقانه به پرسش‌ها پاسخ داده‌اید، در عشق‌تان هیچ شکی نمی‌توان کرد.

• اگر نمره‌تان حول و حوش 78 تا 88 می‌چرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد عاشق هستید و چیزی نمانده است که در بالای قله عشق بایستید.

• اما اگر نمره‌تان بین 68 تا 77 باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. اما شما هم به هر حال عاشق‌اید.

• کسانی که از 68 پایین‌تر آورده‌اند، بهتر است که خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد چندان عاشق نیستند.
• کسانی که از 58 پایین‌ترند، به‌ هیچ‌وجه عاشق نیستند. این گروه بهتر است پیشه دیگری برای خودشان دست و پا کنند و یا اسم احساسات رقیق‌شان را نگذارند عشق

منبع: سایت شادینه


نوشته شده در شنبه 89/2/18ساعت 9:44 صبح توسط اعظم هدایتی نظرات ( ) |

کاش همیشه به یاد داشته باشیم از این مدت کوتاهی که زنده ایم لذت ببریم -

حتی اگه شده با ریختن کمی گلاب یا دارچین تو چای،

یک روز مرخصی گرفتن و پرداختن به فیلم و کتابهای مورد علاقه، یه جمعه کوه نوردی سبک،

ظهرها بعد ناهار یه گشتی تو پارک زدن،

از ته دل خندیدن با دوستان ، بی توجه به نگاههای سرد دور و بریهایی که میخوان خنده رو بر لبات

بدوزن،..

فقط امروز زنده ام.

اگر این عبارت را باور کنیم چقدر زندگی مان تغییر خواهد کرد.

هنوز باورمان نیست که یکبار فرصت زیستن داریم.

انگار این زندگی تمرینی است برای تولد دوباره و زیستنی از سرآغاز....

البته چه میتوان کرد در جایی که روزمرگی در جریان است و همه به سویی میروند،

 ناخواسته و ناتوان از چرخشی هر چند کوچک

اگر فرصتی هست، .

برای یاد گرفتن، دوست داشتن، خندیدن، ابراز عشق کردن، گشتن، نوشتن و …

آن را از دست نده

آری فقط امروز زنده ام. می دانم که می دانی


نوشته شده در چهارشنبه 89/2/15ساعت 12:36 عصر توسط اعظم هدایتی نظرات ( ) |

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی
اگر سفر نکنی،
اگر کتابی نخوانی،
اگر به اصوات زندگی و موسیقی طبیعت  گوش فرا ندهی
اگر
برای خودت ارزشی قائل نباشی

===================

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

زمانی که خودباوری, عزت نفس  را در خودت بکشی، 

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

وقتی تمام  روزها رو با نفرین به بخت بدت بگذرونی و

از بارون بد شانسی ها که تمومی نداره

=======================

به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر برده ‏ی عادات و عقایدت  شوی،

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی اگر روزمرّگی را تغییر ندهی

اگر در  زندگی هیچ وقت ریسک نکنی ..راههای مختلف رو امتحان نکنی

ورنگ‏های متفاوت به تن نکنی،

یا اگر بادیگران برای آموختن و کسب تجربه   صحبت نکنی

==========================

به آرامی آغاز به مردن می‏کنی

اگر قبل از این که کاری رو شروع کنی نسبت بهش بدبین باشی و اونو انجام ندی

اگر درباره ی چیزهایی که نمی دونی پرسش نکنی

اگر به سوالاتی که جوابشون رو میدونی پاسخ ندی

=======================

تو به آرامی آغاز به مردن می‏کنی

اگر از شور و حرارت و هیجان

از احساسات سرکش،

و از چیزهایی که چشمانت را به

درخشش وامی‌دارند،

و ضربان قلبت را تندتر می‌کنند،

دوری کنی

================================

تو به آرامی آغاز به مردن می‌کنی

اگر هنگامی که با شغلت و یا کاری که انجام میدهی

شاد نیستی، آن را عوض نکنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،

اگردنبال  رویاهایت نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی

که حداقل یک بار در تمام زندگی‏ت ورای مصلحت‌اندیشی رفتار کنی

========================

امروز زندگی را آغاز کن!

لازمه ی زندگی تلاش و مخاطره هست نه تنها یک نفس کشیدن ساده

امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!

نگذار که به آرامی بمیری!

تنها با شکیبایی و تلاش مستمر هست که میتونی شادی رو به زندگیت بیاری ..


نوشته شده در سه شنبه 89/2/14ساعت 10:58 صبح توسط اعظم هدایتی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت

کد بارش قلب


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس